تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
Print چاپ مطلب
پیامبری از سرزمین چین بخش دوم
19 ارديبهشت 1396   02:05:29 |  ویژه‌ها > یادداشت
پیامبری از سرزمین چین بخش دوم

اسدالله زهره وند: در نخستین بخش از کتاب مقدس  تائو ته چینگ ، پیامبر  لائوتزو  از خداوند سخن می گوید و او را به گونه ای می ستاید که  را ه را بر هر ریاکار زهد فروشی که ادعا می کند خدا را می شناسد و دکانی برای خود باز کرده می بندد کسانی که هم در آن روزگار و هم در روزگار ما بسیارند و مردمی هم که فریب ایشان رامی خورند فراوانند:

 تائو توصیف ناپذیر است  به هر اسمی که آنرا بنامیم نامی  خواهد بود نا منطبق با نامیده شده و هر توصیفی از آن، نه مطلق تواند بود و نه کامل.
  سُبحانَ اللهِ عَما یَصِفون : خداوند از انچه او را بدان وصف می کنند ، پاک است ( سوره ی مومنون ایه ی 91 و نیز سوره ی صافات آیه ی 159 )  اگر از دریچه  ی میل و هوا ی نفس خود بر آن ننگری آنرا بهتر خواهی شناخت و اگر از دریچه  ی خواست ها ی خود بر آن بنگری، با تظاهُر های آن آشنا خواهی شد.
این هر دو : آنچه هست و آنچه می نماید، در اساس واقعیتی یگانه هستند.
نام هاست که واقعیت یگانه را چند گانه جلوه گر ساخته، و واقعیت یگانه با جلوه های چند گانه است که رمز و راز آفریده.
دروازه ی راه جویی بر واقعیت هستی و حیاتف
رمز و راز بر رمز و راز است و شگفتی بر شگفتی.  کتاب استاد پیر، ( ترجمه ی تائوته چینگ ) نوشته ی الان وات، برگردان دکتر مهدی ثریا، رویه ی 25 
به قول فروغی بسطامی: 
کِی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟ کِی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور  پنهان نبوده ای، که هویدا کنم تو را با صد هزار جلوه برو آمدی که من  با صد هزار دیده تماشا کنم تو را مستانه کاش، در حرم و دیر بگذری  تا قبله گاه مومن و ترسا کنم تو را خواهم، شبی نقاب ز رویت بر افکنم  خورسید کعبه ماه کلیسا کنم تو را  در بخش سوم پیامبر، لائوتزو تلا ش می کند به آدمیان راه و آیین زندگی درست را بیاموزد همچنانکه در قرآن کریم هر جا سخن از ارتباط انسان با خدا سخن رفته بی درنگ ، ارتباط انسان با انسان را نیز یاد آوری می کند ؛ هر جا گفته  اَلذینَ امَنوُا  یعنی آنان که ایمان آوردند، هماندم فرموده :  وَ عَمِلوُ الصالِحات  یعنی کسانی که کارهای شایسته انجام دادند و هر جا گفته:  اَقیموُ الصَلاة  نماز را بپای دارید  فوراً گفته:  وَ اتوُ الزَکوة  و زکات بپردازید. 
 به رخ نکشیدنِ لیا قت و شایستگی جلوگیر از ستیزه و جدال است، نیندوختن آنچه به دشوار یافتنی ست پیشگیر ا زدزد ی و ربایش، و به نمایش نگذاشتن آنچه مورد میل وعلاقه ی دیگران است، مصون ساز ی دیگران از طمع.
در اینجا پیامبر، لائوتزو علت جنگها وستیزه جویی های بشر را برتری جویی ها وخودبزرگ بینی های انسان ها می داند همچنانکه امام علی ( د ) در خطبه ی قاصعه ، شیطان را به عنوان نخستین کسی که خودبزرگ بینی و استکبار را پایه گذاری کرد معرفی می کند زیرا آنچه موجب سرکشی و سپس رانده شدن اوگردید این بود که گفت :  خَلَقتَنی مِن نار و َخَلَقتَهُ مِن طین  یعنی مرا از آتش آفریدی و او ( انسان ) را از گل.
این خود برتر بینی می تواند علت نژادی و قومی داشته باشد و می تواند به خاطر این باشد که پیروان یک دین یا مذهب خود را برتر و شایسته تر از دیگران بداند. سپس پیامبرِ سرزمین چین علت دست درازی انسان ها به اموال و دارایی های یکدیگر را که دلیل دیگر جنگها و خونریزی هاست، فاصله ی طبقاتی میان افراد تهی دست و ندار با طبقات ثروتمند جامعه می داند زیرا اگر برابری و عدالت در تقسیم ثروت میان مردم وجود داشته باشد و نیز با آموزش مردم ، فرهنگ جامعه پرورش یابد میزان بزه کاری ها و دزدی ها و جرم ها کاهش می یابد برای همین است که پیامبر در ادامهی سخنانش می گوید:
  پیشوای  شایسته ، فرزانه ایست که:
ذهن ها را گرسنه و شکم ها راسیر نگهمی دارد.
جاه طلبی را ضعیف و استخوان ها قویمی سازد. اگر مردم ندانند و نخواهندسودجویان حیله گر را سودی عاید نمی شود.
کار چنان کن که دخالت در امور دیگران نباشد، و خواهی دید که هر چیزی درست و به جایِ خود خواهد بود.  همان، رویه ی 27  این بخش از سخنان پیامبر بی شک با سود جویی های بزرگان و ثروتمندان که با تایید شاهان و کاهنان انجام می شده است در تضادی آشکار است زیرا روش امپراتوران ستم پیشه درست وارونه بوده است یعنی  شکمِ  مردمان و زیر دستان خود را همواره گرسنه نگه می داشتند و ذهنشان  را با کمک خرافات و اوهام وافسانه هایی که دین، مردان وکاهنان به مردم می آموختند، از آگاهی و دانستن حقایق ، سیر می کردند واز یافتن پاسخ های درست، بی نیاز می ساختند. چنانکه در زرتشت پیامبر ایرانی هم از دست آموزگاران دروغ شکوه سر می دهد:
 آ موزگار بد با سخنانش، سخنانِ  درست  را و خردِ زندگی را دگرگون می کند و نیروی گرانبهای نیک اندیشان را می رباید.
بدین سخنان که از مینوی من است ای مزدا و ای راستی به شما دادخواهی می کنم.  
گاتها، اَهنَوَدگاه، سرود پنجم ، پَتمانِ نُهم دکتر آبتین ساسانفر همچنین لائوتزو در این بخش از سخنانش، برابری اقتصادی و فرهنگ و آگاهی مردم را درکنار یکدیگر آورده است تا فرمانروایان فریبکار با گرسنه نگه داشتنِ زیر دستان خود، نتوانند مردمانِ نا آگاه را با اندک دهشی بفریبند.
لائوتزوی پیامبر با گفتن اینکه:
 اگر مردم ندانند و نخواهند . . .  
می خواهد بگوید که با از میان برداشتن علت اصلی جرم که همان فقر مالی ونیاز اقتصادی مردم و نیز فقر فرهنگی و نادانی جامعه است، دیگر جُرمی روی نخواهد داد و جلوی بزه کاری جامعه از همان آغاز و سرچشمه ی آن گرفته خواهد شد و چون جرمی روی ندهد نیازی هم به کیفر و مجازات نخواهد بود.
بی گمان همیشه علت دشمنی بزرگان و شاهان و روحانیان وابسته به ایشان با پیامبران، چنین آموزش های روشنگرانه ای بوده است  و گرنه سخن گفتن از پرستش و عبادت خدا و انجام آیین ها و تشریفات دینی خطری برای صاحبان قدرت و ثروت، نداشته است و مقام و دارایی های ایشان را به مخاطره نمی انداخته است. برای همین است که لائوتزو نیز همانند بسیاری از پیامبران در گمنامی به سر می بَرَد و ما امروز چیز زیادی از زندگی او نمی دانیم.
اما در بخش چهارم از کتاب مقدس تائو ته چینگ می بینیم که لائوتزو رسالت اصلی خودش را که همان رهنمونی بشر به سوی خدای جهان آفرین است از یاد نمی برد و اصلاح جامعه و حکومت را هدف خود نمی داند بلکه تنها، آنرا وسیله ای برای پیوند انسانها با آفریدگار خویش می داند:
 تائو از هیچ چیز زایش نیافته و همه چیز از آن زاییده شده است.
ظرفی است تُهی که: از آن برداشته می شود بی آنکه تهی گردد این نیای عالم؛ لبه های تیز و برنده را صاف گره های بسته را بازمی کند.
تندی و سوزندگی خورشید را ملایم و خاکِ باد اَفشانده را می نشانَد، و هرگز ا ز چشمه ی دهش و رحمتش  نمی خشکد.
اما ین زاینده ی نازاده چگونه به وجود آمده است؟
از هیچ چیز غیر از خودش.  همان، رویه ی 28 د راینجا پیامبر، لائوتزو با شناساندن خدایبی همتا و سخن گفتن از رحمت پایان ناپذیر او ادعای کسانی که خود را میانجی و واسطه ی فبض و رحمت خدا معرفی می کردند و به مردم می گفتند که تنها ایشان راه رسیدن به خدا و برخورداری از رحمت او را می دانند، رد می کند و اعلام می دارد که مهر بی پایان و دهش های فراوان و بی اندازه ی خداوند در دسترس همگان قرار دارد و مردم بدون وجود کاهنان و دین مردان ونیز شاهانی که خود را فرزندان ونمایندگانِ خدا بر روی زمینمی دانند نیز می توانند  زندگی کنند.
همچنین با اشاره به نشانه های قدرت خدا د رطبیعت همانند خورشید تابنده و بادهای وزنده بر وجود چنین خدایی دلایلی عقلی که بر پایه ی تجربه شخصی و مشاهده ی فردی و اندیشه و تفکر انسان هاست، می آوَرَد تا به انسان ها بگوید که فریب سحر و جادو و تردستی کاهنان سامری نژاد را همیشه درر دربار شاهان حضور دارند نخورند زیرا برای شناخت خدا مشاهده و پژوهش در آفریده های آفریدگار برای تک تک انسان ها امکان پذیر است.
 

کلیه حقوق مادی و معنوی این مطلب متعلق به عصرنامه لارستان :: صفحه نخست می باشد.

آدرس: