کتابی که از سرزمین وحی و خانه دل ائمه(ع) و چشمان رازدار مؤمنان سخن بگوید، تو را به خیر و برکت و نور میکشاند و کتابی که از خانه سیاه دل ابلیس و سرزمین متعفن خودخواهی و دنیاگرایی حرف بزند، تو را به بلا و تباهی خواهد کشاند. امام جواد(ع) میفرماید: هر کس سخن گویندهای را با اطمینان به او بشنود، گویا او را پرستیده است؛ اگر گوینده الهی باشد، خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن بگوید، ابلیس را پرستیده است.
بهار، همیشه خیلی زود میگذرد. بهار جوانی هم به یک چشم بر هم زدن از دست میرود، امّا همان مدّتِ کوتاه سرمایه همه زندگی است.
کمی جدّیتر فکر کنیم تا این سرمایه به بطالت نگذرد. کتابها مثل نسیم بهاری روح و روان انسان را طراوت میبخشد، زلال دانش که در کتاب موج میزند، تشنگیِ جان را سیراب میکند و در سایهسار هم صحبتی و همدمی با کتاب، وجود انسان آرامش را حس میکند. اگر کتاب از خوبیها، زیباییها و راستیها بگوید، درخت زندگی، پربار و محکم خواهد شد.
کتاب، فقط خواندن نیست، رفتن یک راه است، پا به پای جملات، دست در دست کلمات و لمس نزدیک همه آنچه در کتاب است.کتاب خواندن هنر است.
کتاب اگر میخواهد روشنگر راه درست با شد، اگر میخواهد رشته رسیدن به روشنیها و کشتی نجات از گرداب جهل باشد و اگر میخواهد دوست مهربان و مائده آسمانی روح و یار با وفا باشد، اگر میخواهد انتهایش خوبی و روشنی باشد، اگر هدفی دارد و اگر میخواهد شریف و عزیز باشد و خواندنش روح را صفا دهد، باید با نام خدا آغاز شود؛ امام ششم، امام صادق(ع) میفرماید: لا تَدَع کِتابَةَ بِسمِ اللّه الرّحمن الرّحیم فی الْکِتابِ؛ در نوشتارت، بسم اللّه الرّحمن الرّحیم را وا مگذار.
کتابها پنجرههایی درون آینه تمام نمای ذهن نویسندگانشان هستند و بوستانهایی که از چهره دستی باغبانان نشان دارند. امیر مؤمنان؛ علی(ع) میفرماید: کتابُّ الرَّجُلِ عُنوانُ عَقْلِهِ وَ بُرهانُ فَضْلِهِ؛ نوشته آدمی، نشان عقل و نشان دهنده میزان فضیلت اوست.
کتابهای ارزشمند، گوهرهای شب تاب زندگیِ پر از ظلمت و جهلاند. ریسمانهای صعودند از ژرفای جهالت و تاریکی به اوج نورانیّت آسمان دانایی. دست از این گوهرها بر نداریم و آنها را گرامی بداریم.