تنظیمات
قلم چاپ اندازه فونت
Print چاپ مطلب
از گندی که می زنیم
15 اسفند 1401   08:01:53 |  ویژه‌ها > یادداشت
از گندی که می زنیم

رفت و آمدهای مدیریتی ماجرای جدیدی در کشور یا در لارستان نیست لیکن موضوعی که باید مورد کنکاش قرار گیرد تاثیری ست که مدیر پیشین و سبک کارش بر جا گذاشته و برنامه ای که مدیر جدید می تواند داشته باشد. متاسفانه افراد بدون دادن گزارش می روند و افراد دیگری بدون دادن برنامه جای آنان را می گیرند.

به عقیده بسیاری از صاحب نظران مجلس از کارکرد اصلی خود خارج شده و نمایندگان ملت بجای قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون بیشتر وقت شان به لابی گری برای انتصابات یا در اختیار گرفتن پروژه و امتیاز برای ستاد و «حلقه دوستان» خود می گذرد و امروز انگشت شمار نمایندگانی سراغ داریم که رفتار و کردار و موضع گیری هایشان برازنده ملت باشد.
 
نکته حائز اهمیت دیگر هم آن است که اگر دقت کرده باشید سطح مدیریتی لارستان نازل شده است و افرادی در جایگاه های کلیدی قرار گرفته اند که به هیچ عنوان با پیشینیان خود حتی در همان رده ها قابل مقایسه نیستند.
 
همه میدانیم و میدانند که همه کاره فعلا «حلقه دوستان» هستند و این حلقه دوستان «چه چپ ها چه راست ها چه افراطی ها چه اصول گراها چه اصلاح طلب ها چه فرصت طلب ها چه و چه...» دمار ملت را درآورده اند. 
 
یکروز «این» می آید و دوستان را سرکار برای پست و مقام و... می آورد (فارغ از اینکه آورده شده ها تخصصی داشته باشند) و روزی دیگر «آن»!
 
در این چرخه این ملت هستند که باید به ساز آنها برقصند بدون آنکه حق داشته باشند بپرسند چرا؟!
 
آنقدر یک دروغ را تکرار کردند که خودشان هم باورشان شد! اینکه گفته می شود که «تکرار دروغ، توهم حقیقت را به وجود می آورد» حقیقتی انکارناپذیر است. شنیده ایم که خصوصا در دنیای سیاست، سیاستمداران گاه آنقدر یک دروغ را تکرار می کنند که کم کم آن را باور می کنند و حقیقت می پندارند.
 
خیلی از آنها می آیند و می روند و اوضاع را بهم می ریزند. ژست عالمانه ای می گیرند و افاده اشان را طبق ها هم توان حملش ندارند! اما ما فقط نظاره گریم! نظاره گر...
 
اینجا را به گند می کشند و به لطف «حلقه دوستان» به جایی دیگر می روند و آنجا را هم! بازهم ما نظاره گریم!
 
اصلا مهم نیست که اصلاحی اتفاق بیفتد اصلا مهم نیست که چرخی در این مملکت بچرخد، مهم افراد «حلقه دوستان» هستند که از شکلی به شکل دیگر در می آیند و هوای جیب و پست مبارکشان را دارند و نام نیک به چه کارشان می آید...
 
اصلا به آنها چه که مملکت را فلاکت برداشته! اصلا به آنها چه که اقتصاد خراب و درحال مرگ است! اصلا به آنها چه که بسیاری از افرادی کسب و کارشان از رونق افتاده و به خیل زیادی از گرسنگان مملکت اضافه شوند! و «اصلا به آنها چه» ی بسیار دیگر!
 
آنقدر گستاخ هستند که ککشان هم نمیگزد چه برسد به اینکه بخواهند فکر کنند که «دارد چه اتفاقی می افتد»!
 
بهتر است که با خود زمزمه کنیم «آری از ماست که برماست»! خودمان دوست داریم اینگونه باشیم و مجیز این افراد بی چیز را بگوییم و آنها را بزرگ کنیم و...
 
چند دهه می شود اراده های پشت پرده برای تقلیل و کوچک کردن لارستان در جریان است. یعنی آنکه هر طور مسایل را برانداز می کنید می بینید کار از بی سلیقگی گذشته و ظاهرا عمدهایی در کار است و هنوز به دور از عقلانیت امید به چوب سفید داریم.
 
عدم تناسب افراد با جایگاه های مدیریتی لارستان امروز به پاشنه آشیلی برای کل منطقه تبدیل شده است.
 
عمد از آن جهت می گویم که با وجود افراد ضعیف النفس در مراکز حساس راحت تر می توان اموال عمومی و ثروت ها را چپاول کرد و به یغما برد.
 
شاید برخی هنوز عمق مسئله را درک نکرده اند و برخی دوست دارند پشت بقیه حرکت کنند لیکن اگر با این شرایط بخواهد پیش بروند و نخبگان توانمند و متخصص را به حاشیه بکشانند کار کشور حاد می شود و این نحوه توزیع قدرت و ثروت و ایجاد کانون های مخوف اطراف قدرت که قاطبتا بستگان نسبی و سببی و حزبی و باندی حلقه های ارشد قدرتند و ظرفیتها و گلو گاه ها را در اختیار گرفته اند عملا ناکارامد است و باعث نارضایتی و واکنش شدید مردم می شود. لذا با عقلانیت باید هم سویی و جمع‌گرایی را در پیش گرفت تا به یک تحول جامع در ابعاد مختلف بویژه تحول فکری، فرهنگی و نگرشی دست پیدا کنیم.

کلیه حقوق مادی و معنوی این مطلب متعلق به عصرنامه لارستان :: صفحه نخست می باشد.

آدرس: