زیبای من تنها نرو اینجا جهانی درهم است
دردت صفای جان من برگرد دنیا مبهم است
دارم نگاهی منتظر آیا تو میمانی بگو
دیگر چه میخواهی زمن قلبم تمنا با غم است
ای عشق من پایان دل آن روز باشد گر تو را
دیگر نبینم یک جهان با زخمهایم مرهم است
باران من حالا بیا از رفتنش دیگر مپرس
دانم نمی آید ولی نفرین به روزی که نم است
من بیستون عشق را کَندم که آید در برم
اما ندانستم که او هم همدم نامحرم است
با مهزیار ما کمی تقدیر شد نامهربان
رسمش نبود ای رهگذر دنیا چرا در ماتم است
ارسال دیدگاه شما
نظرات: