سه شنبه در سومین سال حضورش عصر لارستان به شماره ۱۰۰ رسیده و ما امید داریم با پشتیبانی همه اعضای تحریریه و عناصر این هفته نامه بتوانیم چهار رقمی هم بشویم! البته که پیش از اینکه از کسی توقعی داشته باشیم، از خودمان انتظار داریم که بتوانیم سرمایه اجتماعیای را که در این مدت کوتاه جمع کردهایم، حفظ کنیم. ما با کمک شما مخاطبین، نویسندگان، نیروهای فنی، و همه فعالان عصر لارستان این مسیر را تا اینجا آمدهایم و در ادامه راه هم روی همین همراهی حساب باز کردهایم.
در این ۱۰۰شماره، بهترین کاری که میتوانستهایم را انجام دادهایم و البته مطمئن هستیم آنچه انجام دادهایم، بهترین کاری که باید انجام میشده، نبوده است! ما یک مجموعه از روزنامهنگارانی هستیم که خیلی وقتها احتمالا درگیر احساساتمان شدهایم، گاهی تندی کردهایم، گاهی کندتر از آنچه از ما انتظار میرفته، واکنش نشان دادهایم و گهگاه هم شاید حرفی زدهایم و چیزی نوشتهایم که آنگونه که باید، معرف همه حقیقت ماجرا نبوده است.
میخواهم تاکید کنم ما خطا کم نداشتهایم! اما خطاهایمان آلوده به غرض نبوده و این همان جایی است که میتوانیم سرمان را بالا بگیریم و به همین خاطر است که با وجود این خطاها میتوانیم سبکباری احساس ناشی از انتشار صدمین شماره را سنجاق کنیم به تجربه حرفهایمان در عصر لارستان. راستش در این سه سال، حرف درشت هم زیاد شنیدهایم، هم از دوست خوردهایم هم از نارفیق. از دوستان نزدیکمان گرفته تا آنها که درشتگوییهایشان از فرط تکرار دیگر کسی را از جمله ما پوستکلفتها، آزرده نمیکند. اما با همه این همهمهها و بالاپایینهای گاه خوشایند و گاه دلسردکننده، ما روزنامهنگاران یاد گرفتهایم از چیزی که باور داریم دست نکشیم، حرفی که باید زد را بزنیم، آدمی را که فکر میکنیم لیاقتش را دارد بیخست و بیترس از اینکه فرداروز موفق خواهد بود یا شکستخورده، راه دهیم به متن نوشتههایمان.
ما نمیترسیم و نترسیدهایم از اینکه به جای استفاده از برخی نویسندگان پرادعای منطقه، ستونی به یک نویسنده جوان پرانرژی و گمنام بدهیم. به جای قربانصدقه برخی افراد بومی رفتن، کار کردن با نویسندگان بی ادعای کشوری... ما از روز اول قرارمان با خودمان این بود که به جای جلدکردن تصاویر تکراری برخی نویسندگان که در یک دهه پیش در نشریات لارستان فعالیت می کردند می توان این روند را تغییر داد و دادیم و از قلم نویسندگان کشوری بهره بردیم. واقعا چه اشکال دارد؟
ما در همین روزها و وانفساهای تردید و تشکیک و ناامنی ذهنی، در همین هراس سهمگین سوال مکرر و دلهرهبرانگیز چه خواهد شد، که هی در کوچه و خیابان از خودمان میپرسیم، میخواهیم در عصر لارستان با خودمان روراست باشیم. ما یا به این هفته نامه و آدمهایش با تمام ضعفها و کمبودهایشان باور داریم یا نداریم! اگر داریم نمیتوانیم با تیغکشیدن بر آدمهایش و مفت و مجانی خرجکردن واژههایی چون کلاهبرداری، رانت و رانتخواری و شارلاتانبازی و... هویتش را زیر سوال ببریم. اگرهم باور نداریم که کارکردن و فعالیتمان در این میدان را مورد تردید قرار دهیم و صداقت داشته باشیم و جمع کنیم برویم!
راستش ما به این نشریه باور داریم، آدمهایش را با همه ضعفها و خامیها و کمبودها (آنگونه که خودمان هم مبتلای این واژهها هستیم) هم قبول داریم و هم بهشان امیدواریم که اگر چنین نبود،عصر لارستان به شماره ۱۰۰ نمیرسید. ما تا روزی که باور داشته باشیم خلاقیت و ایده و تلاش استوار بر مفهوم میتواند ارزش خلق کند و باری از دوش خسته این منطقه بردارد، عصر لارستان را منتشر خواهیم کرد. تا شماره ۱۰۰۰، شاید هم شماره ۱۰۰۰۰، کسی چه میداند؟!
ارسال دیدگاه شما
نظرات: